محل تبلیغات شما

بهداشت روان



مقدمه


خود مراقبتی فعالیتی است که هر شخصی برای حفظ و ارتقاء سلامتی خود به
آن نیاز دارد.
زمانی که افراد از نظر کمی و کیفی قادر به مراقبت از خود نیستند بایستی مورد
حمایت قرار گیرند. این حمایت می باید توسط اعضای خانواده، نهادهای اجتماعی و
مراقبین سلامت انجام پذیرد. تئوری خودمراقبتی، برای اولین بار در حوزه سلامت
توسط اورم ) OREM ( مطرح شد و در اصل مفهوم آن بیان دیدگاه انسان نسبت به
خود می باشد. در این دیدگاه انسان، خود هم عمل کننده است و هم هدف عمل.
مراقبت از خود فعالیت پایداری است که توسط خود فرد، برای فرد، از زمان تولد
تا مرگ اتفاق می افتد. در این رویکرد، توان و ظرفیت های فرد، لازم و ضروری
است این مراقبت ها نتیجه محور بوده و به دنبال کسب هدف های تعیین شده برای
سلامت م یباشد. قابلیت و تمایل به انجام عمل نیز ضروری می باشد. قابلیت های
مراقبت از خود به مرور زمان و با کمک گرفتن از تجارب دیگران، گروه های اجتماعی
آموزش و تربیت حاصل می شود. مهم ترین قسمت مراقبت از خود انتقاد از خود”
و مدیریت خود” می باشد. مراقبت از خود: مهارتی است که در موقعیت های مختلف
زندگی فردی، فامیلی، شغلی و تحصیلی اتفاق می افتد. ضرورت های خودمراقبتی
شامل آن دسته از رفتارهایی است که به حفظ و توسعه سلامت، کمک می کند. این
ضرورت ها، از فردی به فرد دیگر متفاوت می باشد.


تقويت ارزشهاي اخلاقي در دانش آموزان :

بعضي از مربيان معتقدند که توجه به يازده عامل زير مي تواند در گسترش ارزشها به خصوص در ايجاد دوستي و تفاهم بين دانش آموزان ، غني کردن محيط مدرسه و کاهش مسائل انضباطي مؤثر واقع گردد .اين عوامل به طور مختصر به شرح زير است :

1 ـ آموزش مستقيم :

ارزشهاي اخلاقي مانند مسئوليت پذيري ،احترام به حقوق ديگران ، همکاري ، صداقت ، شجاعت و مهارتهاي ارتباطي بايد در مدرسه برنامه ريزي گردد و مانند ساير دروس به طور مستقيم درکلاس و مدرسه تدريس شود .
اين ارزشها و رفتارهاي منطبق با آن در انسان ذاتي و خودانگيخته نيست ،بلکه در طي رشد کودک و در اثر ارتباط با بزرگسالان بايد آموخته و دروني گردد .

2 ـ آموزش مفاهيم :

بسياري از کودکان در بدو ورود به مدرسه درک روشني از ارزشهاي اساسي ندارند .اينان حتي اگر بتوانند مفاهيم فوق را تعريف کنند ، غالباً قادر نيستند آنها را به زندگي روزمره ي خود ارتباط دهند .
لازمه ي پرورش اخلاقي کودکان اين است که آنان را در درک اين نوع مفاهيم حو چگونگي تطبيق دادن آنها با واقعيتهاي روزمره زندگي آشنا ساخت .

3 ـ به کارگيري زبان مثبت :

گفتار و دستورهاي مسئولين مدرسه و معلمان وقتي اثر بخش خواهد بود که در محيط آموزشي ،زبان مثبت به جاي زبان منفي به کار رود . مثلاً به جاي عبارتي مانند به سرجلسه ي امتحان دير نياييد، مي توان گفت که به موقع
بياييد.
دانش آموزان وقتي بدانند دقيقاً چه انتظاري از آنان مي رود ، پذيرش و اطاعت بيشتري از مقررات خواهند داشت .

4 ـ تقويت بصري :

کلمات و پيامهايي که بيانگر ارزشهاي اخلاقي مورد نظر است ، بايد در نقاط مختلف مدرسه و در معرض توجه دائم دانش آموزان قرار گيرد و در فرصتهاي مختلف درباره ي آنها صحبت شود .درمدرسه ابتدايي مي توان کلماتي مانند احترام ، همکاري ، درستي ، تفاهم ، بخشش و عفو را به عنوان ارزشهاي مهم در مدرسه با حروف درشت در تابلوهاي متعدد و در سرسرا يا نقاط ديگر نصب کرد .

5-محتوا و فرآيند :

علاوه بر آموزش ارزشها ، مدرسه بايد شرايطي نيز براي کاربرد آنها فراهم آورد .به طور مثال وقتي به دانش آموزان مي گوييم که صداقت بهتر از دورويي و يا حضور به موقع بهتر از تأخيراست و مؤدب بودن بر گستاخي ترجيح دارد ؛ بايد اين مفاهيم را طي فرآيندي چند مرحله اي به آنان تفهيم
نمود.دانش آموزان بايد بتوانند رفتار جديد را آزمايش و تمرين کنند و به آثار آن پي ببرند .

6 ـ جو مدرسه :

تعليم و تربيت اخلاقي محدود به کلاس درس نيست و اين ارزشها بايد از مرز کلاس عبور کرده به زمين بازي ، سالن اجتماعات ، ناهار خوري ، دفتر مدرسه و حتي اتوبوس راه يابد و از آنجا به خانه و جامعه ي کلي گسترش پيدا کند . اگر در مدرسه روح انصاف ، عدالت ، اعتماد متقابل و صميميت بين مسئولان مدرسه و معلمان برقرار باشد ،بچه ها عدالت ، صميميت و احترام متقابل را ياد مي گيرند .

7 ـ مواد و امکانات آموزشي ساده براي معلمان :

آموزش ضمن خدمت و آماده سازي معلمان براي تدريس مفاهيم اخلاقي نبايد طولاني ، وقتگير و پرخرج باشد .معلم ها اصولاً در مقابل برنامه هايي که وقت و انرژي زيادي از آنان مي گيرد ، مقاوم هستند .اين برنامه ها و وسايل که مورد استفاده قرار مي گيرد بايد ساده و عملي باشد که معلمان آن را به صورت باري اضافه بر برنامه روزمره خود تلقي ننمايند ،بلکه آن را جزء لاينفک از وظايف تدريس خود بدانند .

8 ـ انعطاف پذيري برنامه :

برنامه آموزش اخلاقي دانش آموزان نبايد تحميلي و جزئيات آن از بيش تعيين شده باشد .اين نوع برنامه ها بايد انعطاف پذير باشند و در آن جايي براي آزادي عمل و خلاقيت معلم در نظر گرفته شود تا معلمان بتوانند ضمن در نظر داشتن معيارهاي مدرسه ،برنامه را با شرايط خاص و سبک تدريس خود انطباق دهند .

9 ـ مشارکت دانش آموزان :

همانگونه که برنامه تعليم و تربيت اخلاقي بايد آزادي عمل معلمان را در نظر داشته باشد ،دانش آموزان هم بايد بتوانند در فرآيند تعيين اهداف مشارکت داشته باشند و نسبت به آن احساس تعلق نمايند .

10 ـ مشارکت اولياء :

برنامه تعليم و تربيت اخلاقي دانش اموزان در صورتي پايدارو مؤثر است که اولياء با مسئولان و معلمان مدرسه جلساتي مستمر داشته باشند و از آنچه در مدرسه تدريس و تشويق مي گردد ، آگاه شده در اجراي برنامه ها نقش داشته باشند .

11 ـ ارزشيابي :

برنامه ي آموزش اخلاق بايد شامل ارزشيابي مقدماتي هدفها ،تشکيل جلسات و شوراهاي متناوب در طول برنامه و ارزشيابي نهايي نتايج باشد .در مرحله ي برنامه ريزي اوليه ،معلمان و کارکنان مدرسه بايد بتوانند انتظارات خود را به طور مشخص بيان کنند و جزئيات اهداف مختلفي را که اميدوارند به آنها دست يابند تعيين کنند .

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها